می خواهند تو را بسازند...
در برابر هر رنجی، سه راحتی وجود دارد؛ دو تا همراه آن و یکی در پایان. همراه رنج، جریان است و نشاط و قدرت و در پایان هم بهره است و مزد و پاداش. کارگری که بارها را به دوش گرفته دو خوشحالی همراه گرفتاریهایش دارد و یک خوشحالی هم پس از گرفتاری؛ همراه کارش از بیکاری و رکود رها شده و با کارش ورزیدهتر و نیرومندتر شده و آخر کارش هم مزد و پاداش دارد. اینجاست که با درد، با عسر، با رنج، دو تا راحتی هست؛ جریان و قدرت و پس از آن هم یک پاداش و یک بهره؛ که:
« سَیجعَل اللهُ بعدَ عسرِ یسراً...»

وقتی به دنیا میآییم، پستانک در دهانمان میگذارند و در گوشمان لالایی میخوانند و ما هم خیال میکنیم که دنیا محل استراحت است و عشرتکده! ولی همواره باید به یاد داشت که دنیا کلاس زندگی و محل آزمایش و سختیست.
در پی ساختن خانه و بزم و عیش و...، تاب دشواری نداریم؛ غافل از آنکه ما در پی ساختن خانه هستیم، ولی تنها این را برایمان نمیخواهند! بلکه میخواهند خودمان ساخته شویم. و آنچه ما را میسازد، همان خانه خراب شدنهاست؛ همان شکستنهاست؛ همان سوختنهاست...
«یا أیُّها الانسان إنَّکَ کادِحٌ إلی رَبّکَ کَدحاٌ فَمُلاقیه...»
ای انسان! تو با کولهباری از رنج رو به سوی او داری، آن هم چه رنجی... همین است که به لقاء او میرسی...
(سورهی انشقاق، آیهی6)
ما به هر اندازه که رنج میبریم، به همان اندازه واقعیت را نشناختهایم و خود را نشناختهایم و خدا را نشناختهایم، که دنیا راه است و ما رونده و خدا راهبر و رنجها شتابدهنده و پیشبرنده...
موقعیتهایی که در آن قرار میگیریم مهم نیست؛ بلکه موضعگیری ما مهم است. چه پیش میآید مهم نیست؛ اینکه برای پیشآمدها چه میکنیم مهم است. و در این حالت است که دیگر حادثهها ما را به بازی نمیگیرند و ما هستیم که حاکم بر آنهاییم و مسلط بر موقعیتها..
ما برای ماندن آفریده نشدهایم؛ چون در ماندن میگندیم... و برای رفتن نیاز به ضربههایی داریم که ما را از بتهایی که برای خود ساختهایم، جدا کند. زیرا ما با همان چیز که فشار میبینیم، با همان به ظرفیت و قدرت و زیبایی بیشتر میرسیم؛ هم چنان که "الماس" از فشارهای سخت حاصل میشود...
(برداشتی از کتاب "تطهیر با جاری قرآن" و "مسئولیت و سازندگی"؛ استاد صفایی حائری)
...........................................................................................................................................
در ادامهی مطلب داستان منتخبی است از کتاب "مسئولیت و سازندگی"....


یه روایت از آقای بهجت که تو این کتاب نوشته بود، به این شرح هستش که...
کتاب "فریادگر توحید" هم شرح زندگی و کمالات آیت الله بهجت هستش، که اون هم کتاب خوبیه. پیشنهاد می کنم حتما یکی از این کتابا رو بخونید!
قدرتِ کلماتت را بالا ببر نه صدایت را؛ این "باران" است که باعث رشد گلها میشود، نه رعد و برق…