*این روزها که به خاطر شرایط کاری باید با دانش‌آموزان و درس خواندن و کلاس و آزمون و... سر و کله بزنم، بیشتر از قبل ذهنم درگیر آینده‌ای میشود که قرار است به دست این بچه‌ها ساخته شود.. تا جایی که یادم می‌آید، در دوران کنکور و مدرسه‌ی خودم، اکثر بچه‌ها متکی به تلاش خود بودند و سعی‌شان بر آن بود که با مدرسه و معلم خود و چند کتاب کمک‌آموزشی و نهایتا آزمون‌های موسسه‌های آموزشی خود را برای کنکور و ورود به دانشگاه آماده کند. اما اکنون موسسات پر است از دانش‌آموزانی که به دنبال کلاس‌های درسی‌ با هزینه‌های هنگفت می‌باشند.. هزینه‌های میلیونی برای یک کلاس؛ هزینه‌ی میلیونی برای برنامه‌ریزی درسی؛ چندین کتاب کمک آموزشی؛ هزینه‌ی آزمون‌های موسسات و.... و نهایتا قبولی در دانشگاه آزاد!!! پدر و مادرها با هزاران امید و آرزو، با سختی زیاد همه‌ی این هزینه‌ها را می‌پردازند.. عذاب وجدان ناشی از چشم و هم‌چشمی بین خانواده‌ها و عادت به تلاش کم و متکی به غیر بودن و بی‌هدفی دانش‌آموزان موجب بزرگ کردن موارد غیر ضروری و همچنین توجیه نادرست عدم موفقیت ناشی از کم‌کاری فرزندان می‌شود. پدر و مادرهای زیادی به دنبال آزمون و کلاس‌های فوق برنامه برای فرزند دبستانی خود هستند.. به دنبال مشاوری برای تقویت انگیزه‌ی فرزند اول دبستانی خود برای درس خواندن.. به دنبال کلاسی برای تقویت املای فرزند دوم دبستانی.. به دنبال آزمون‌های آزمایشی برای فرزند سوم دبستانی خود و.... و اینگونه فرزندان خود را تا پایان دروه‌ی تحصیل متکی به کلاس و آموزش‌هایی فراتر از مدسه بار آورده و علاوه بر هزینه‌های فراوان، توانایی فرزندان برای اتکا به خود را از بین برده و نسل آینده‌ای متکی و وابسته بار می‌آورند..

** دلم می‌سوزد..... وقتی می‌بینم کارهای خلاف عفت در دبیرستان دخترانه عادی می‌شود.. مشروب‌خواری.. ارتباطات نامشروع.. وقتی دختر دبیرستانی می‌گوید "کاش درس دینی را حذف کنند، هرچه میکشیم از همین اسلام است!".. وقتی پدری از دست کارهای دخترش به مدیر و معلم او پناه می‌برد و اشک می‌ریزد و عکس‌العمل دختر در قبال گریه‌ی پدرش فقط گفتن "ولش کن!" است... به کجا چنین شتابان..؟؟!

*** کاش هیچ‌گاه "درست‌ترین" فدای "مصلحت" نشود.. و کاش هیچ‌گاه "وجدان" و "تعهد" مقابل هم قرار نگیرند..

...............................................................................................................................

پ.ن1. خیلی وقت بود چیزی ننوشته بودم؛ اونقدری به وب سر نزدم که پست قبلی و نذرم رو فراموش کرده بودم..! :-)

پ.ن2. این روزا خبرای خوشی از سهند نمی‌شنوم.. کاش یکی به داد بچه‌های سهندی برسه...

پ.ن3. وقتی امثال "شارلی ابدو" جسارت توهین به پیامبرمون رو به خودشون میدن، نشون میده وظیفه‌ی ما به عنوان مسلمان خیــــــــلی سنگین‌تر از چیزی بوده که تا حالا فکر میکردیم. بد نیست در کنار درگیری با امور روزمره یا حتی سیاست یا بقیه‌ی امور جنبی، به وظیفه‌ی اصلی خودمون که کمک به حفظ اسلام واقعی تا رسیدن صاحب الزمان(عج) هست هم توجه کنیم.. (تذکر اصلی برای خودمه)

 پ.ن4. اللهم اجعل عاقبة امورنا خیرا..